مؤلفان پایه های سوم و چهارم دبستان آقای احمد اشرف اسلامی و پایه پنجم اقای مصطفی اسلامی ، با همکاری حجت الاسلام سید علی اکبر حسینی بودند . در این مرحله ، بیش ترین توجه بر آموزش روخوانی قرآن ، آموزش قواعدی مثل آشنایی با حروف و حرکات کوتاه و کشیده و علائم دیگر بود . دوره راهنمايی : در این سال ها ، دوره راهنمایی خود به دو مرحله تقسیم شد : در مرحله نخست ، آقایان جواهریان و علوی (عدالتی ) و در مرحله بعد آقایان سید مهدی فاطمیان و محمد دشتی، مؤلفان کتاب بودند . در این مقطع ، باز هم بر روخوانی قرآن و آموزش چند قاعده روخوانی در پایه اول و تلفظ حروف در پایه دوم و یادآوری تلفظ حروف خاص عربی در پایه سوم توجه و تأکید شد . دوره متوسطه : در این سال ها ، هنوز برای دوره دبیرستان محتوایی طراحی و تألیف نشده بود . مرحله دوم : سال های 71 – 1369 دوره های ابتدايی و راهنمايی : آقايان سید مهدی سیف و سید علی جواهریان اصلاحاتی در رسم الخط و قواعد انجام دادند دوره متوسطه : از سال 68 ، دکتر غلامعلی حداد عادل در هر سال برای هریک پایه های دوره متوسطه کتاب آموزش قرآن تألیف کردند که شامل آیات و شرح و توضیح آنها بود . از سال 69 توسط آقای سید مهدی سیف، مختصری در باره روخوانی و تلفظ حروف خاص عربی و قواعد و تمریناتی در این خصوص اضافه شد . مرحله سوم : سال های 76 – 1372 دوره ابتدايی : این بار کارشناسان گروه تألیف کتاب های آموزش قرآن ، آقایان احمد حاجی شریف ، محمد خواجوی و محمدرضا صلح جو کتاب های جدیدی تألیف کردند که با تغییراتی همراه بود ، مانند تقطیع آیات ، صفحه آرایی ، نقاشی مناسب ، تغییر رسم الخط . البته این تغییرات مختصر و جزئی بودند و توجه بیش تر باز هم بر آموزش روخوانی و قرائت بود . دوره های راهنمايی و متوسطه : همان کارشناسان محترم ، در راهنمایی نیز تغییرات دوره ابتدای را ساری و جاری کردند . گروهی از دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) نیز در باره آموزش مفاهیم با عنوان « نکاتی از قرآن » مطالبی جزئی و مختصر اضافه کردند. در دوره متوسطه قواعد روخوانی و تلفظ حروف حذف شد ، ولی در قسمت شرح و توضیح آيات، تغییری صورت نگرفت . مرحله چهارم : از سال 1377 تا کنون : به دنبال توصیه های مؤکد مقام معظم رهبری در توجه ویژه به آموزش قرآن در آموزش و پرورش از سال 76 فعالیت های زیر انجام گرفت : 1 – تشکیل شورا و کمیسیونی مربوط به پیگیری دستورهای مقام معظم رهبری و فراهم آوردن زمینه های لازم برای بازنگری ، تصحیح و تکمیل اهداف آموزش قرآن در دوره های تحصیلی آموزش و پرورش 2 – تشکیل همایش بازنگری و اعتلای آموزش قران به مدت 3 روز در خرداد 77 در تهران ، همراه با فراخوان مقاله ودریافت بیش از 350 مقاله از سراسر کشور 3 – برنامه ریزی و تدوین طرح جدید آموزش قرآن از پایه اول ابتدایی ، با استفاده از اهداف جدید این درس 4 – تهیه چهاررسانه آموزشی شامل:کتاب دانش آموز،کتاب راهنمای معلم ، نوارآموزشی و لوحه های آموزشی 5 – برگزاری چهار دوره ضمن خدمت آموزشی – توجیهی برای 560 آموزگار مجری طرح آزمایشی کلاس اول دبستان 6 – اجرای آزمایشی طرح جدید در بیش از 560 کلاس پایه اول از کلیه استانهای کشور در سال تحصیلی 78 – 77 7 – اصلاح طرح آزمایشی و آماده سازی آن برای اجرای سراسری در سال 79 – 78 و اجرای آزمايشی در سراسر کشور 8 – برگزاری دوره های آموزش ضمن خدمت برای تأمین مدرس آموزش قرآن دوره ابتدایی برای 320 مدرس در هرسال از سراسر کشور در طول سال های 82 - 77 9 – برگزاری دوره های آموزش ضمن خدمت برای تمامی آموزگاران پایه های اول تا پنجم ابتدايي سراسرکشور در طول سال های82 - 78 10 – تهیه و تدوین طرح آزمایشی آموزش قرآن پایه های بالاتر در سه دوره های ابتدایی ، راهنمایی و متوسطه و آموزش تمامی مدرسان قرآن مناطق و توجیه آموزگاران پایه و دبیران قرآن دوره راهنمایی و متوسطه 11 – برگزاری دو دوره تأمین مدرس قرآن برای 160 نفر از مدرسان قرآن مراکز تربیت معلم سراسر کشور 12 – تهیه نوارهای درسی قرآن و لوحه های آموزشی برای کلیه پایه های دوره ابتدايي به تعداد مورد نیاز وتوزیع آن بین مدارس سراسر کشور 13 – آموزش و توجیه حدود 69 درصد آموزگاران پایه های اول تا پنجم ابتدایی و 63 درصد از دبیران دینی و قرآن دوره راهنمایی در طول سالهای 82 – 78 ( 5 سال ) 14 – تألیف کتب راهنمای تدریس پایه های اول ، دوم و سوم ابتدایی،اول،دوم وسوم راهنمایی و اول، دوم وسوم متوسطه 15 – تألیف کتاب روش آموزش قرآن دوره ابتدایی با کد 6011 ویژه مراکز تربیت معلم 16 – بهسازی و اصلاح عناوین و سر فصلهای دروس قرآنی مراکز تربیت معلم 17 – مشارکت در طراحی دوره های پنجگانه آموزش عمومی فرهنگیان به مدت 92 ساعت 18- چاپ وتوزيع 650 هزار جلد قرآن سی جزء برای پايه پنجم بين مدارس دوره ابتدايي( به ازاءهرمدرسه شهری 20 جلد و هرسه دانش آموز روستايي يک جلد) تاکنون 137 هزار جلد از اين قرآن ها چاپ ودر 13 استان کشور توزيع شده است وبقيه مصاحف در حال چاپ و توزيع می باشد.
2-منظور از برنامه ريزي درسی چيست؟ ويک برنامه درسي داراي چه ارکاني است؟
مادرکلاس درس باآموزش روبروهستيم.درآموزش، آن چه مهم است يادگيري است.دربرنامهريزي درسي ما نقشه اين يادگيري را تهيه ميکنيم. يک آموزگار در پايه اول ميخواهد خواندن و نوشتن را ياد دهد. ما يک طرحي را پياده ميکنيم اين طرح که دنبال اين است که بچهها چگونه بنويسند و بخوانند. به اين طرح برنامهريزي درسي ميگويند.درکاربرنامهريزي درسي اول بايد هدف مشخص شود. بايد مشخص شودهم بطور کلي و هم به طور جزئي ماچه هدفي داريم. براي مثال: يکي از اهداف آموزش قرآن اين است که بچهها آن را بخوانند. نکته ديگر اين که با چه محتوايي ميخواهيد به اين هدف برسيد. نکته ديگر روش آموزش است. اين محتواي آموزشي را به چه شيوهاي بايد به دانشآموزان بياموزيم. نکته ديگر ارزشيابي است.( ارزشيابي از پيشرفت تحصيلي ) اين که کاري انجام داديد بايد ببينيد که آيا به هدفمان رسيديم يا نه؟ اين را ارزشيابي ميگويند. مجموعه اينها را برنامهريزي درسي ميگويند (مجموعه اينها که يک طرح و نقشهاي را براي يادگيري شامل ميشود را برنامهريزي درسي گويند
3-مفهوم «رويکرد» را بيان کنيد و بفرماييدکه رويکرد برنامه جديد آموزش قرآن چيست .
رويكرد يك نگاه كلي است كه همچون چتري بر همة اجزاء يك برنامه سايه ميافكند و به آنها جهت ميبخشد. اجزاء يك برنامة درسي يعني اصول، اهداف، محتوا، روشهاي ياددهي ـ يادگيري، شيوههاي ارزشيابي پيشرفت تحصيلي، ويژگيها و صلاحيتهاي حرفهاي معلم يا مربي، روشهاي اشاعة برنامه و ... بايد به نحوي تنظيم و تدوين شوند كه علاوه بر سازگاري با رويكرد، زمينهساز تحقق آن باشند
4 - چه اصولي بربرنامه درسی آموزش قرآن حاکم است؟
مادربرنامه حدود 21 اصل را طراحي کرديم که مختصراً بيان ميکنيم: 1–جامعيت آموزش قرآن بود (که آقاي وکيل فرمودند)2- مبتني بودن آموزش قرآن بر سواد آموزي فارسي است يعني اين که در آموزش قرآن صامت و مصوتها را درس نميدهيم از همان آموزش در کتاب فارسي سال اول استفاده ميکنيم. يک نکته که خيلي مهم است تأکيد بيشتري بر مهارت عملي نيست به دانش نظري است يعني دانش آموز ما اگر بلد نباشد تنوين را تعريف کند يا اشباع ضمبر را تعريف کند ولي بلدات که بخواند براي ما کافي است. ما در برنامه درسي دورهي ابتدايي به هيچ عنوان تعاريف روخواني نداريم. بلکه ميخواهيم که آن نمادها و قواعد روخواني را خوب اجرا کند تا بتواند بخواند تعريف را نميخواهيم، صحيح خواندن را ميخواهيم ما اين قاعده روخواني است اين نکته خيلي مهم است. نکته ديگر که خيلي مهم است اين است که آموزگار پايه درس آموزش قرآن را بدهد تا جايي که مي شود (اين چند اصول مهمترين اصول هستند)
5-چرا اصرار داريد که معلم پايه قرآن رادرس بدهد درحالي که خودش بلد نيست؟
آموزگار پايه، متخصص ترين و شايسته ترين شخص در آموزش قرآن است زيرا به هر دليلي كه آموزگار پايه بايد همه دروس ابتدايي را تدريس كند بايد قرآن را هم خود او آموزش دهد.هر آموزگاري : اولاً : متخصص زبان آموزي و سواد آموزي است زيرا فقط اوست که مي تواند خواندن و نوشتن را به كودك هفت ساله بياموزد وآموزش روخواني قرآن هم خارج از اين تخصص نيست. ثانياً : آموزگار به دليل حضور دائمي درتمامي دروس ، با ابعاد شخصيتي و ويژگي هاي مختلف جسماني، رواني ، عاطفي ، عقلاني و اخلاقي دانش آموزان آشناست و بهتر مي تواند مشكل او را در آموزش قرآن حل كند . ثالثاً : برنامه فعلي آموزش قرآن كاملاً منطبق با توانمندي هاي آموزگاران طراحي شده است . رابعاً: ابلاغ آموزگاران براي تمامي دروس صادر مي شود پس قانوناً او بايد قرآن را تدريس كند .
6- ازچه رسم الخطي براي آموزش قرآن در کتاب هاي قرآن درس استفاده شده است؟
رسم الخط قرآن در کتابهاي دورهابتدايي بر اساس اصولي است. اصل اول اين است که ما از نقطه آغاز شروع کنيم نه نقطه پايان. يعني ما يک نقطه مبداء داريم و يک نقطه مقصد. نقطه مبدا ما سواد فارسي است يعني ما از سواد فارسي شروع ميکنيم وارد قرائت و روخواني قرآن ميشويد ولي نقطه مقصد ما خواندن قرآن کامل است. همين قرآنهايي که در جامعه، مسجد و منزل و در دست مردم است. خوب براي ابتداي آموزش بيشتر بايد توجه به نقطه آغاز شود يعني اين خط فارسي، يعني خيلي واضح، روشن و فقط علائم ضروري نوشته شده و ازعلائم سليقهاي و تزئيني پرهيز شده خط خيلي آموزشي است جملهها تقطيع شدهاند، ازاملاي بسيار آسان استفاده شده است که قرآن آموز در قدم اول با يک خط آسان و هموار مواجه شود و به راحتي از سواد فارسي به قرآن منتقل بشود و روخواني قران را آغاز بکند و بعد که اصل روخواني ان شاءا.. در دورهي ابتدايي شکل گرفت. آرام آرام ميرويم به سمت رسمالخطهاي موجود در قرآنهايي که در دست مردم است.
7- چرا آموزش قرآن را ازکلاس اول دبستان شروع کرده ايد؟
- آموزش از پایه اول دبستان شروع شد . یعنی اولاً ) دو سال به آموزش قرآن اضافه شد. ثانیاً )آموزش قرآن همراه و همگام با سواد آموزی فارسی صورت گرفت .ما در کلاس اول هيچ قاعدهي قرآني نداريم و نماد جديدي نداريم باهمان مطالبي که در کلاس اول و در فارسي ميخوانند، از همان مطالب استفاده کردهايم براي خواندن عبارات قرآني، حتي علامت سکون که ما در کلاسهاي دوم به بعد داريم، چون در فارسي استفاده نميشود به همين جهت هم در کلاس اول ما علامت سکون نداريم. يک مضمون کلي و سادهي از سوره را در بردارد که در واقع بچهها وقتي سورهها را ميشنوند و جمع خواني ميکنند و با هم ديگر ميخوانند، يک مضمون کلي آن را هم بتوانند درک بکنند که باز اين به يک نوعي دارد آن اهداف جامع آموزش قرآن را تعقيب ميکند، نکته ديگر اين که به هيچ وجه حفظ اشعار الزامي نيست بلکه همين که همراه معلم يا با هم ديگر بچهها شعر را بخوانند کفايت ميکند. ضمناً در نوارهاي جديدکه توليد شده اين اشعار هم خوانده شده در نوار و معلمين عزيز در صورتي که علاقه داشته باشند و بپسندند ميتوانند از آنها استفاده بکنند در کلاس پخش کنند و بچهها هم همراه آنها بخوانند.
8- لطفا ًبفرماييد منظورشما ازجا معيت آموزش قرآن چيست؟
به جای توجه صرف به آموزش قرائت و روخوانی ، به آموزش مفاهیم و پیام های قرآنی و زیبا خواندن قرآن (البته با محوریت روخوانی قرآن ) پرداخته شد. آموزش درک و فهم معنای آيات و عبارات ساده وپرکاربرد قرآن کريم در قالب پيام های قرآنی و تمرينات کاردر کلاس که با مشارکت فعال دانش آموزان و راهنمايي معلم انجام می شود، زمينه مناسبی را برای ادامه اين کار در دوره های تحصيلی بعد فراهم می آورد . طبق بررسی های به عمل آمده در مجموعه کتاب های مختلف دوره ابتدايي مانند فارسی ، دينی ، تاريخ ، علوم و... دود 500 لغت قرآنی آمده است. مانند: کتاب، قلم، نور، سلام، حمد، وقت، بشر، علم، الّا، خلق، مؤمن، اصحاب، مثل، قوم، رحمت، عذاب و...
9- روخواني قرآن يعني چه و چه تفاوتي با روان خواني قرآن دارد؟
در روش تدريس روخواني مطرح ميشود که معلم نبايد بخواند واين طور نيست که معلم بخواند و دانشآموز تکرار کند، در روشهاي قبلي متکي بر اين بود که معلم ميخواند و دانشآموزان تکرار ميکردند اين جا بيشتر به اشاره کردن که در فرصت ديگري توضيح کامل خواهم داد متکي هستد که بخواهد معلم بخواند. من عرض کردم که اگر بلد باشد صد در صد بهتر است. يک عده مسلمان هستند دارند خودشان يادميگيرند و يک عدهي ديگر کلاس هايي برايشان ترتيب داده شده که تسلط نسبي پيدا کنند و انشا الله ما در سالهاي آينده اين مشکل را که بعضي معلمان دارند نخواهيم داشت. برخي از معلمان خودشان توانايي خواند قرآن را ندارند که ممکن است واقعاً همين طور باشد من ميخواهم عرض کنم که اين موضوع را با وظيفه و نقشي که معلم در آموزش قرآن دارد نبايد کنيم، آحاد جامعه اگر قرآن معمولي را جلوي آنها بگذاريد که يک صفحه بخوانند در آن اشکال دارند و غلط ميخوانند خوب بله ممکن است اين حرف صحيحي باشد. اما امري که وظيفه معلم است که در کلاس بايد با توجه به روشهاي مورد نظر آموزش دهد، اتفاقاً چه بهتر که نخواند، البته شکي نيست که اگر معلم خودش توانايي لازم را در خواندن قرآن داشته باشد، خوب اين يک امر صحيحي است و بحثي نيست اما وظيفه معلم در اين برنامه جديد در کلاس اين نيست که او بخواند و بچهها تکرار کنند اين نکته خيلي مهم است در بخشهاي آينده انشاءالله توضيحاتي ارائه خواهد شد بلکه او بايد به يک شيوه خاص بخشهاي کلمات را به ويژه در بخش انجام دهد و بچهها خودشان بايد بخوانند و بنده نسبت به اين مطلب قاطع هستم که آموزگاران ما به شرطي که در دورهي کوتاه مدت آموزش جديد شرکت کرده و آشنا باشند با روش تدريس درايفاي نقششان در کلاس مشکلي ندارند هر چند که ممکن است خودشان در روانخواني قرآن مشکل داشته باشند . اما در ايفاي نقششان مشکلي ندارند،ميتوانند کار را انجام دهند و اتفاقاً اگراين کار را انجام دهند نقيصههاي خودشان هم در قرآن برطرف ميشود ممکن است اين جا سوالي پيش بيايد که اگر يک معلمي خودش اصلاً اشکال بچهها را هم نفهمد، اين که مثلاً بچهها فتحه راکسره خواندند، اگر چينين ضعفي وجود داشته باشد خوب واقعاً چنين معلمي در آموزش قران مشکل دارد ولي من فکر نميکنم که آموزگاران ما در اين بخش مشکل داشته بشاند. آن جا که مشکل است روانخواني قرآن است ولو معلمان ما فتحه ميشناسند، کسره ميشناسندو ... خودشان ميتوانند به بخش خواني عبارات را بخوانند و اگر هم در آن قسمت نقيصههاي باشد، خوب به تدريج برطرف ميشود،اما در ايفاي نقششان در روش جديد انشاءالله ... مشکلي نخواهند داشت. و خيلي اوقات در برنامههايي که ما گاهي در استانها داريم برخي از آموزگاران خودشان ابراز ميکنند و صادقانه ميگويند با توجه به اين که تواناييهاي اوليه داشتند اما پس از آموزش قرآن و استفاده از اين روش مهارت خودشان در خواند قرآن افزايش پيدا کرده وتقويت شده است. قبلاً بايد يک اصلي را متذکر شوم که همهي عزيزان ميدانند ما در روانخواني اصلي داريم تحت عنوان آموزش از آسان به مشکل يعني ما سعي ميکنيم که يک مطلبي را که ميخواهيم درس دهيم، ابتدا آسان و سپس مشکل است. فقط يک مسئلهاي است در جوامع قرآني و روانخواني تعريف خاص آن طراح تعريف کننده را دارد، شايد ما چندين تعريف از در کتابهاي آموزش قرآن پيدا بکنيم که هر کدام يک سطحي را ميگويند و يک سطحي را ميگويند روانخواني به هر حال آن سطحي را که ما در آموزش و پرورش مطرح کرديم، سطح اول است و روانخواني سطح دوم يعني از آسان به مشکل، ما وقتي را مطرح ميکنيم يعني انتظارمان اين است که دانشآموز و فراگير ما عبارت و کلمات را شمرده بخواند. اين اصطلاحاً را گويند. يعني يک سطحي که آسانتر است و تسلط بيشتري دارد ولي يک سطحي که مهارت آن بيشتر است يعني همين بخشها را بدون فاصله ميخواند،بعد از مدتي تکرار و تمرين به اين مرحله رسيده است که کلمات را روان ميخواند که ميگوييم روانخواني باز هم تکرار ميکند اين در اصطلاح و روانخواني ميتواند تعاريف مختلفي داشته باشد ولي اين تعاريف که در آموزش و پرورش مطرح شده اين است که خدمتتان عرض کردم.
10- در روان خواني چه مهارتي به دست مي آيد؟
قبلاً بايد يک اصلي را متذکر شوم که همهي عزيزان ميدانند ما در روانخواني اصلي داريم تحت عنوان آموزش از آسان به مشکل يعني ما سعي ميکنيم که يک مطلبي را که ميخواهيم درس دهيم، ابتدا آسان و سپس مشکل است. فقط يک مسئلهاي است در جوامع قرآني و روانخواني تعريف خاص آن طراح تعريف کننده را دارد، شايد ما چندين تعريف از در کتابهاي آموزش قرآن پيدا بکنيم که هر کدام يک سطحي را ميگويند و يک سطحي را ميگويند روانخواني به هر حال آن سطحي را که ما در آموزش و پرورش مطرح کرديم، سطح اول است و روانخواني سطح دوم يعني از آسان به مشکل، ما وقتي را مطرح ميکنيم يعني انتظارمان اين است که دانشآموز و فراگير ما عبارت و کلمات را شمرده بخواند. اين اصطلاحاً را گويند. يعني يک سطحي که آسانتر است و تسلط بيشتري دارد ولي يک سطحي که مهارت آن بيشتر است يعني همين بخشها را بدون فاصله ميخواند،بعد از مدتي تکرار و تمرين به اين مرحله رسيده است که کلمات را روان ميخواند که ميگوييم روانخواني باز هم تکرار ميکند اين در اصطلاح و روانخواني ميتواند تعاريف مختلفي داشته باشد ولي اين تعاريف که در آموزش و پرورش مطرح شده اين است که خدمتتان عرض کردم.
11-در بخش قرائت قرآن به چه مهارتهايي توجه شده است؟
قرائت نماز و قرآن: قرائت اذكار نماز و برخي از آيات قرآنكريم با صوت زيبا ، بخشي از محتوا را شامل ميشود. اين قرائت كه در قالب نوارآموزشي ارائه ميگردد، داراي ويژگيهاي زير است تا الگوگيري از آن براي سوادآموزان ممكن و ساده باشد. 1- صوت رسا و تلفظ واضح اذكار و عبارات 2- قرائت آيات و عبارات مطابق با تقطيع آنها در كتاب درسي 3- لحن ساده و روان و پرهيز از الحان پيچيده و فني 4- سرعت قرائت به نحوي باشد كه همراهي با نوار براي سوادآموزان ممكن باشد. 5- وجود تكرار مناسب در هر عبارت
12- نقش معلم درآموزش قرائت چيست ؟
در بخش قرائت با دو نوع مهارت آشنا ميشوند 1- مهارت صوتي: يعني از نوار آموزشي آيات درس را استماع ميکنند و به پيروي از همين نوار ميخوانند و ياد ميگيرند در واقع اين کار باعث ميشود که نظم قرائت قرآني را از نوار بگيرند، صوت و لحن قرائت قرآن را ياد بگيرند و ... حتي صحت قرائت را هم بتوانند به طور معمولي و روان و جذاب از نوار ياد بگيرند برخي احکام تجويدي هم به پيروي از احکام نوار بدون هيچ آموزش خاصي به و بدون هيچ قواعدي فقط به پيروي از قرائت نوار خود به خود ياد ميگيرند. خلاصه يک بخشش اين است که به پيروي از قرائت آموزشي آيات درس که در نوار آموزشي تهيه شده قرائت را به طور جذاب و صحيح ياد ميگيرند. 2- بخش دوم است يعني توانايي دانشآموز در خواندن خط قرآن که قرآن آموز وقتي که خط قرآن را ميبيند خودش بتواند بدون الگو گرفتن از نوار بخواند و اين هم روش خاص خود را دارد. نقش اصلي نقش معلم است و چون در کشور ما اکثر معلمين قاري قرآن نيستند و دورههاي تخصصي قرائت را نديدند تعداد کمي اين دورهها را ديدند، لذا ما ترجيح ميدهيد که از نوار آموزشي استفاده بکنيم و الا اگر معلمان ما دوره ببينند و خودشان توانا باشند بر قرائت و به ويژه قرائت آموزشي، ترجيح اين است که اصلاً خود معلم بخواند دانشآموزان پيروي کنند و در حال حاضر هم در جاهايي که حالا نوار، ضبط صوت، برق در اختيار معلم نيست امکانات لازم فراهم نيست معمولاً خود معلم ميخواند و بچهها تکرار ميکنند البته اين در باب قرائت است اما در باب مهارت بحث ديگري است يعني توصيه اين است که معلم نخواند،معلم بخشها را به شيوهي خاصي اشاره کند به بخشها و دانشآموزان خود و حالا يعني دسته جمعي يا انفرادي، بخش بخش يا معمولي بخوانند،ابتدا بخش بخش و سپس معمولي بخوانند. س: يک نکتهاي که من به نظرم لازم است براي معلمين و مديران محترم و کارشناسان که شنونده اين برنامه هستند عرض بکنم اين است که معلمين ما چنان چه به پخش نوار قرآن در کلاس اهميت کافي بدهند مطمئناً بعد از يک يا دو سال خودشان هم ميتوانند به جاي نوار تلاوت بکنند و به ميزان بسيار زيادي در پيشرفت خود آن عزيزان هم حتماً تأثيرگذار خواهد بود تأييد ميفرماييد آقاي سيف؟ قطعاً، يعني به کمک اين نوارهاي آموزشي قرآن بسياري از معلمين را قدمهاي اول قرائت را برداشتهاند و خيلي از اين معلمان محترم که جديتر و دلسوزتر هستند اينها حتي او سبک و سياق و لجن نوار را هم به خاطر سپردهاند خيلي شبيه به نوار براي بچهها ميتوانند تلاوت کنند،اين باعث شده که هم خودشان پيشرفت بکنند و هم خودشان نقش نوار را در کلاس ايفا بکنند، منتهي اين نکته را من اشاره ميکنم: ببنيد حتي اگر معلم قرائتش خوب بود و وقتي قرائت آموزشي را وارد بود و اجرا ميکرد باز هم استفاده از نوار در کلاس بسيار مؤثر و سازنده است و حداقلش اين است که دانشآموزان شيوهي تمرين بيشتر با نوار را بعد از کلاس از معلم ياد ميگيرند از اين تمرين با نوار در کلاس ياد ميگيرند که چه طور با نوار تمرين بکنند، گوش بدهند، با نوار زمزمه کنند و بعد با نوار بلند بلند بخوانند و نظم قرائت را ياد بگيرند خيلي تند نخوانند،خيلي کند نخوانند،منظم و شيرين و جذاب بخوانند اينها برکات متعددي است که در استفاده از نوار آموزشي به دست ميآيد و ما به همه ي همکاران محترممان توصيه ميکنيم، خواهش ميکنيم که خيلي جدي باشند در استفاده از نوار در سر کلاس و اين را مطئمن باشند و تجربه کنند همان طور که شما فرموديد اگر از نوار به طور منظم سر کلاس استفاده بکنند و بچهها را عادت بدهند که هر جلسه قرآن با نوار تمرين قرائت داشته باشند قطعاً آخر سال تحصيلي يک نتيجه بسيار بهتري خواهند گرفت.
13- چرا معلم درآموزش روخواني ويا بخش قرائت نبايد خودش بخواند?
برخي از معلمان خودشان توانايي خواند قرآن را ندارند که ممکن است واقعاً همين طور باشد من ميخواهم عرض کنم که اين موضوع را با وظيفه و نقشي که معلم در آموزش قرآن دارد نبايد کنيم، آحاد جامعه اگر قرآن معمولي را جلوي آنها بگذاريد که يک صفحه بخوانند در آن اشکال دارند و غلط ميخوانند خوب بله ممکن است اين حرف صحيحي باشد. اما امري که وظيفه معلم است که در کلاس بايد با توجه به روشهاي مورد نظر آموزش دهد، اتفاقاً چه بهتر که نخواند، البته شکي نيست که اگر معلم خودش توانايي لازم را در خواندن قرآن داشته باشد، خوب اين يک امر صحيحي است و بحثي نيست اما وظيفه معلم در اين برنامه جديد در کلاس اين نيست که او بخواند و بچهها تکرار کنند اين نکته خيلي مهم است در بخشهاي آينده انشاءالله توضيحاتي ارائه خواهد شد بلکه او بايد به يک شيوه خاص بخشهاي کلمات را به ويژه در بخش انجام دهد و بچهها خودشان بايد بخوانند و بنده نسبت به اين مطلب قاطع هستم که آموزگاران ما به شرطي که در دورهي کوتاه مدت آموزش جديد شرکت کرده و آشنا باشند با روش تدريس درايفاي نقششان در کلاس مشکلي ندارند هر چند که ممکن است خودشان در روانخواني قرآن مشکل داشته باشند . اما در ايفاي نقششان مشکلي ندارند،ميتوانند کار را انجام دهند و اتفاقاً اگراين کار را انجام دهند نقيصههاي خودشان هم در قرآن برطرف ميشود ممکن است اين جا سوالي پيش بيايد که اگر يک معلمي خودش اصلاً اشکال بچهها را هم نفهمد، اين که مثلاً بچهها فتحه راکسره خواندند، اگر چينين ضعفي وجود داشته باشد خوب واقعاً چنين معلمي در آموزش قران مشکل دارد ولي من فکر نميکنم که آموزگاران ما در اين بخش مشکل داشته بشاند. آن جا که مشکل است روانخواني قرآن است ولو معلمان ما فتحه ميشناسند، کسره ميشناسندو ... خودشان ميتوانند به بخش خواني عبارات را بخوانند و اگر هم در آن قسمت نقيصههاي باشد، خوب به تدريج برطرف ميشود،اما در ايفاي نقششان در روش جديد انشاءالله ... مشکلي نخواهند داشت. و خيلي اوقات در برنامههايي که ما گاهي در استانها داريم برخي از آموزگاران خودشان ابراز ميکنند و صادقانه ميگويند با توجه به اين که تواناييهاي اوليه داشتند اما پس از آموزش قرآن و استفاده از اين روش مهارت خودشان در خواند قرآن افزايش پيدا کرده وتقويت شده است. درروش تدريس روخواني مطرح ميشود که معلم نبايد بخواند واين طور نيست که معلم بخواند و دانشآموز تکرار کند، در روشهاي قبلي متکي بر اين بود که معلم ميخواند و دانشآموزان تکرار ميکردند اين جا بيشتر به اشاره کردن که در فرصت ديگري توضيح کامل خواهم داد متکي هستد که بخواهد معلم بخواند. من عرض کردم که اگر بلد باشد صد در صد بهتر است. يک عده مسلمان هستند دارند خودشان يادميگيرند و يک عدهي ديگر کلاس هايي برايشان ترتيب داده شده که تسلط نسبي پيدا کنند و انشا الله ما در سالهاي آينده اين مشکل را که بعضي معلمان دارند نخواهيم داشت.
14- هدف از آموزش پيام قرآن چيست؟
پيام قرآني كه معمولاً آيه يا عبارت كوتاه و زيبايي از قرآنكريم است و داراي پيامي بلند و ارزشمند ميباشد نقش اساسي را در تقويت انس و ارتباط سوادآموزان با قرآنكريم دارد و ميان آموزههاي قرآني و زندگي عملي ايشان پيوند ايجاد ميكند. اين پيامها واجد ويژگيهاي زير است.
15- آيا حفظ پيامها توسط بچه ها لازم است؟
در واقع اصلاًما برنامه حفظ الزامي نداريم مگر اين که در کل دوره ابتدايي يک سوره ي مبارکه حمد و سورهي مبارکه توحيد است و يکي دو تا از اين سورههاي قرآني که بچهها خودشان به طور طبيعي حفظ ميشوند والا برنامه ديگري به عنوان حفظ در برنامه و اهداف آموزش قرآني دوره ابتدايي وجود ندارد سپس در واقع يک بخش مربوط به آموزش و قرائت و روانخواني قرآن کريم ميشود، يک بخشي پيامهاي قرآني ، بخشي ديگه هم تعدادي از داستانهاي زيباي قرآن کريم است در پايههاي به خصوص يک مقدار اول، بعد دوم و سوم ... به تناسب برخي از داستانهاي قرآني که باز براي بچهها مناسب است و به هر حال ميتواند آنها را با جنبههايي از مسايل معنوي ، غيبي و الهي آشنا بکند که معمولاً در فرهنگ عمومي ما خانوادهها و مردم با آن آشنا هستند خوب بچهها در درس قران با اين داستانها هم آشنا ميشوند اين مجموعه در واقع مهمترين محتواي آموزش قرآن را شامل ميشود.
16- يک سري لغات قرآني در قسمت پيامها ی قرآنی آمده ،که از پايه دوم ابتدايي شروع شده ، هدف ودليل آن چيست؟
فرض کنيد يک پيامي داريم ما "اعوذبالله من الشيطان رجيم"، "اقم صلاﺓ لذکري "و اين معنا شده بعد عکسي دارد وبچهها صحبت ميکنند، البته در مورد روشها نميدانم سؤالي داريد يا نه، بعداً ميشود صحبت کرد چون خيلي اهميت دارد که ما پيامها را به چه روشي در کلاس بايد تدريس بکنيم،من نميدانم سؤالي داريد يا نداريد،"اقم صلاﺓ لذکري " که معنا شده نماز را براي ياد ما به پا دار يا بخوان، بعد يکي از اين لغات که مثلاً همان کلمه صلاﺓ ميتواند باشد معنا شده و يا به بچهها گفتيم خودتان پيدا کنيد که با توجه به ترجمهاي که شده صلاﺓ يعني چه؟ احتمالاً منظورتان از لغات اين بود بله همين طور است ببينيد ما بعضي از کلمات را در قرآن کريم داريم که اينها در فارسي رايج است مثل کتاب، نور، الله و .. برخي کلمات را داريم که براي بچهها آشناست مثل همين کلمه صلاﺓ که بچهها هميشه اين کلمه را در اذان و اقامه ميشنوند. از آن جا که در دورهي راهنمايي يکي از اهداف آموزش قرآن کسب توانايي معني کردن عبارات و آيات ساده قرآن است از اين رو خيلي ملايم و با شيب بسيار بسيار کند و ساده برخي از کلماتي را که بچهها در زبان فارسي رايج است و با آن انسي دارند در کنار اين پيامهاي قرآني براي بچهها معني ميشود که دانشآموزان ميتوانند به تدريج اين معاني را بياموزند و يک بخشي را هم که از کلاس چهارم شروع ميشود به نام کار در کلاس که يک فعاليتي است که در خود کلاس انجام ميشود و بچهها ميتوانند برخي از عبارات وترکيبهاي ساده و پر استعمال قرآن را معنا بکنند و خيلي فعاليت شيرين و جذابي است براي بچهها که آرام آرام ميبينند که ميتوانند خودشان قرآن را معنا کنند البته اين بخش در کلاس معلم بايد حتماً تدريس بکند،اتفاق هم ميافتد اما دانشآموزان مکلفند به يادگيري و حفظ معناي کلمات و حفظ ترکيبات نيستند هر دانشآموز که به طور طبيعي يک چيزهايي يادگرفت بسيار خوب و غنيمت است و مورد تشويق قرار گيرد
17- آيا بهتر نبودکه داستانهاي قرآني درکتابهاي ديگر مثل تاريخ ودينی مي آمدودر اين کتاب فقط به آموزش قرائت
ببينيد ممکن است اين اتفاق پيش بيايد يعني ممکن است يک داستاني را ما در کتاب قرآني آورده باشيم و در کتاب ديني يا تاريخ واينها هم باشد و حق اين است که در اين مورد يک هماهنگيهايي به عمل آيد تا آن جا که ممکن است اينها تکراري نباشد اين در جاي خودش درست است اما نکتهاي که بايد توجه شود اين است که هدف و منظري که مثلاً يک داستاني در درس تاريخ ميآيد و يا در ديني و قران ميآيد،با هم ديگر يک تفاوتهايي دارد، آن چه که ما در درس قران به عنوان هدف بيان داستانها داريم و در کتابها هم آمده من ميتوانم بگويم که دو هدف اساسي است يکي اين که دانشآموزان در کنار خواندن آيات و عبارات و سور قرآني بالاخره احساس بکنند که در اين سورهها و در اين آيات حرفهايي زده ميشود و مطالبي وجود دارد، همين طور فقط يک عبارتي را نخوانند،يک هدف اين است. جهت و دليل دوم نقل داستانهايي است که واقعاً کتابهاي آموزش قرآن تنوع و جذابيت لازم را پيدا بکند، ببيند واقعاً اين که ما فکر ميکنيم آموزش قرآن منحصر شود به بخشي از آيات که در کتاب درسي ميآيد و آن را بچهها کنند که خوب بسيار کار لازمي است و هدف اصلي هم است اما اگر فقط منحصر به اين شود هم از جهت آموزش و هم از جهت خود کتابها جذابيت لازم را ندارد بلکه بايد هم تصاوير و متن داستانها و موضوعاتي که پيرامون چنين مطالبي است در کتابهاي درسي بچهها بيايد تا کتابها تنوع و جذابيت پيدا کند البته پيامهاي قراني به خصوص داستان ها نسبت به پيامها و آموزش قطعاً حالت جنبي و حاشيهاي دارد که نبايد وقت زيادي از کلاس را به خودش اختصاص دهد يک نکتهي ديگري هم وجود دارد اين است که وجود پيامها يا داستانها در کتابهاي قرآن هر کدام در واقع يک پنجرهاي است که برنامه درسي در واقع اين فرصت را ايجاد کرده که بچهها بتواننداين پنجره را به سوي باغي از مطالب قرآن باز کنند. يعني ما يکي دو داستان را در کتاب بياوريم که دانشآموز از طريق کلاس و معلم و درس قرآن جلوي خودش چشم اندازي از کتابهاي گوناگون را که در مورد قرآن است را ببيند و يک مقدمهاي بشود که آن کتابها را بگيرد و بخواند که خوب اينها همه در اهداف آموزشي دوره ابتدايي که ما داريم مدنظر هست.
18- چه وسايلي را براي آموزش قرآن دوره ابتدايی ضروري و واجب مي دانيد؟
وسايلي که پيش بيني شده در دورهي ابتدايي چهار وسيله است کتاب، نوار، لوحه و راهنماي معلم. هرکدام نباشد به همان اندازهي درس ضعيف ميشود، يعني اگر ما کتاب نداشته باشيم،خوب يک متن اساسي نداريم و معمولاً اين پيش نميآيد و معمولاً کتاب همه جا است. شايد بيشتر ما نوار نداشته باشيم سر کلاس خوب اگر معلم قرائتش قوي باشد و بتواند جبران قرآن نوار با بکند. بازهم ما موفق هستيم سرکلاس اما اگر معلم قرائت خوبي، صوت و لحن خوبي نداشته باشد قرائت آموزشي را توجيه نباشد، نوار هم در اختيارش نباشد قطعاً به همان اندازه کلاس ضعيف ميشود يا که معلم از لوحه استفاده نکند خوب به همان اندازه کلاس ضعيف ميشود يا معلم کتاب راهنماي معلم در اختيارش نباشد و توجيه نباشد که چگونه درس دهد، به چه شيوهاي است قرائت به چه شيوهاي است پيام درس،پيام قرآني به چه شيوهاي است،داستان و تصاوير هر کدام از اينها شيوه و روش دارد، اگر معلم اين ها را خوب توجيه نباشد به همان اندازه به درس ضربه ميخورد و دانشآموزان پيشرفت کمتري خواهند داشت از اين رو تأکيد ميشود که حتماً وسايل تهيه شود حالا به هر حال اگر هر يک از اين وسايل نبودند فرض کنيد لوحه نبود، خوب معلم ميتواند همت کند و خودش يک لوحهاي را تهيه کند، شبيه همان صفحهي کتاب درسي و نصب کند يا که نوار نبود، خوب معلم اگر تلاش بکند خودش با صداي خوب بخواند و يا يک دانشآموز خوش صدا بخواند و بچهها از او پيروي کنند يک دانشآموز قوي بخواند و بقيه بچهها شبيه به آن بخوانند، خوب اينها کارهاي جبراني است، يا که کتاب راهنماي معلم در اختيار معلم نيست. حداقل معلم اين مقدمه کتاب را بخواند، چکيدهي روش تدريس و برنامه آموزش هر پايه تحصيلي در آن مقدمه کتاب آمده البته بعضي کتابها اين مقدمه را در آخر کتاب چاپ کردهاند به هر حال اين خلاصه را معلم حتماً با دقت مطالعه کند که مسائل اساسي روش تدريس را از اين مقدمه استفاده کرده باشيم.
19- اگر اين امکانات نباشد چه اتفاقي مي افتد؟
20- درکلاسهايي که چند پايه هستند چگونه از نوار استفاده مي شود؟
اين مشکل يک مشکل عمومي است. اتفاقاً مدتي است که در کميتهاي در دفتر برنامهريزي و تأليف کتب درسي در ارتباط با مسائل کلاسهاي چند پايه گفت و گو ميشود و چه بسا ما در آينده برنامه درسي خاصي را براي اين کلاسها بتوانيم ارائه بکنيم. اما در وضعيت کنوني به خصوص که کلاسهاي چند پايه خيلي هم متنوع هستند من چند راهنمايي ميتوانم خدمتتان عرض کنم گاهي کلاسها از پايههاي اول و دوم تشکيل ميشود گاهي چند پايههايي داريم که از دوم و سوم و چهارم و پنجم تشکيل شده است که مثلاً از هر پايهاي چند تا دانشآموز حضوردارد. البته خود آموزگاران در اين زمينه توانايي بيشتري دارند. گاهي معلم وقتش را در کلاس چند پايه تقسيم ميکند که به صورت گروهي مثل يک کلاس نيمهخصوصي با چند تا از بچهها کار کند و بعد به چند نفر ديگر بپردازد. اما بخشهايي از آموزش قرآن وجود دارد که اينها را ميتواند به صورت مشترک کار کند. مثلاً سورههاي کوتاه جزء سيام را ما به نوعي در پايه اول آوردهايم. در پايه اول اينها ميآيد،اما متن سوره اصلاً مورد توجه نيست، يا گاهي کلي خواني ميشود. اما همين سورهها در پايه دوم ميآيد و بچهها با توجه به صامتها و مصوتها و کلمات و حروفش، دقت ميکنند و ميخوانند. در پايه سوم باز به نوعي ديگر در اين بخش از برنامه آن قسمت که فرض کنيد از نوار پخش ميشود و بچهها بايد همه با آن هم خواني بکنند. اين کار ميتواند به طور مشترک در پايه اول و دوم و سوم اتفاق بيفتد. البته دانشآموزپايه دوم يا سوم به حروف و حرکات بيشتر توجه ميکند يا بعد از اين که نوار پخش شود و بچهها همخواني کردند معلم ميتواند از دانشآموزان کلاس دوم و سوم که توانايي بيشتري دارند بخواهد که آنها به صورت انفرادي بخوانند يا از آنها بخواهد که از روي لوحه يا کتاب درسيشان همان سوره را بخوانند اما اين کار را ديگر دانشآموز پايه اول انجام ندهند. گاهي از اين بخشها وجود دارد که معلم ميتواند استفاده کند. يا فرض کنيد در بخش خواندن لوحهها بخشي از فعاليتها بين دانشآموزان دوم و سوم به خصوص قابل جمع کردن است، خوب دانشآموز سوم يک مقداري توانايياش بيشتراست و دانشآموز کلاس دوم دارد آنها را ياد ميگيرد يا فرض کنيد که ما نمادها را در پايه دوم ياد ميدهيم.در اينجا آموزگار ميتواند کارش را بر اساس آموزشي که بايد به دانشآموزان پايه دوم بدهد تنظيم کند ولي همين برنامه به عنوان يادآوري براي دانشآموزان پايه سوم هست. چنين تلفيقها يا اشتراکاتي را ما در آموزش قرآن داريم که معلممان بايد با تدابيري که اتخاذ ميکنند اينها را انجام دهند. البته من قبول دارم که توليد برنامهي جامعي که يک طرح دقيقي ارائه کند وکلاس شکلهاي مختلف کلاسهاي چند پايه را پوشش دهد نيازمند بررسيها و ارائه برنامه کاملتري است.
21- چه کسي بايد لوحه را براي معلم تهيه کند،خودش،مدير يا اداره؟
خيلي ساده خدمت شما عرض ميکنم، مسئول تهيه لوحه آموزشي اداره است. يعني مدير اين مسئوليت را دارد. اداره منطقه اين مسئوليت را دارد و بعد هم استان و کشور .اتفاقاً در اولين سالي که در هر پايهاي، برنامه جديد آموزش قرآن سراسري شد، لوحهها هم توليد شد و براي استانها فرستاده شد. البته کاملاً من به شما حق ميدهم، فرمايشتان صحيح است. متأسفانه عليرغم اين که لوحه يک نقش غير قابل جايگزين دارد، يعني هيچ چيز ديگري نميتواند جاي لوحه را بگيرد و در آموزش قرآن اين نقش را واقعاً فقط لوحه دارد، با کمال تأسف ما ميبينيم که در برخي مدارس لوحه وجود ندارد. من از همين جا از هر کسي که پيام ما به او ميرسد، به خصوص مديران محترم مدارس خواهش ميکنم اقدام کند. الان ما لوحه داريم که در انبارهاي ادارات مناطق باقي مانده و اينها توزيع نشده است، به هر حال معلمان بايد از مدير بخواهند و مدير محترم بايد با منطقه، با استان وحتي با حوزههاي ستادي وزارتخانه تماس بگيرد تا اين مشکل برطرف شود. ما هم در فکر اين هستيم که بتوانيم يک مجموعههاي جالبتر و کاملتر و ماندگارتر از اين لوحههايي که تا به حال براي مدارس فرستادهايم تهيه بکنيم که حداقل يکي از اين لوحههاي ماندگار براي هر پايه حداقل يک نمونه در مدرسه وجود داشته باشد تا معلمان بتوانند استفاده کنند.
22- در برنامه درسي جديد آموزش روخواني با چه روشی تدريس مي شود؟
همان طور که در بحث رويکرد گفته شد، اولاً نکته مهم در روشهايآموزش کتابهاي جديد آموزش قرآن ، روش فعال است، يعني سير آموزش دانشآموز محور است، دانشآموز خودش فعاليت ميکند و به مهارت ميرسد و معلم نقش هدايت دارد، در تمام بخشها سعي ميکند دانشآموز را فعال کند و به آن اهداف مهم به طور نسبي دست يابد. نکتهي ديگر اين است که ما نمادآموزي ميکنيم يعني تعريف قاعده را نميگوييم. مثلاً اگر ما ميخواهيم بحث اشباع ضمير را درس بدهيم نميآييم اشباع ضمير را تعريف کنيم که کجا اشباع ميشود کجا اشباع نميشود. ما فقط يک نمادي که دانشآموز در کتابها ميبيند،به او ميآموزيم. ما فقط يک "ه" که پايين آن يک واو کوچک دارد (ه و ) به دانشآموز نشان ميدهيم و به او ميگوييم که اين را "هو" بخوان. يا مثلاً در مورد حروف ناخوانا ما نميآييم وارد اين بحث شويم که چرا اين حرف ناخواناست، يک قراردادي ميبنديم که هر جا حرفي توخالي بود خوانده نميشود، اين نمادآموزي است. نکته مهمتر اشاره کردن است، همان چيزي که قبلاً خدمتتان عرض کردم. ميخواهيم تمرکز دقت، کسب مهارت خوب ديدن و خوب جمع کردن ترکيبات را تأمين کنيم به وسيله اشاره که اين اشارات در مقدمه همه کتابهاي بچهها توضيح داده شده است که حالا من هم به طور مختصر ميگويم. ما براي صداهاي کوتاه ﹷﹻﹹ به خود آن اشاره ميکنيم با خطکش يا هر چيز ديگري که در اختيار معلمان عزيزاست. براي صداهاي بلند از حرف ميآييم به مصوت. براي بخشهايي که ساکن دارد ما از حرکت کوتاه به ساکن اشاره ميکنيم و براي مثلاً فرض کنيد بخش لَمْ، از فتحه اشاره ميکنيم به علامت سکون. براي تنوينها به خود تنوين اشاره ميکنيم. براي تشديد ابتدا از حرکت اول بخش اول به ت شديد اشاره ميکنيم و بعد يک مکث ميکنيم و بعد اشاره ميکنيم به آن علامتي که حرف مشدد داردمثلاً براي خواندن اِنْ از کسره به تشديد اشاره ميکنيم بچهها ميگويند اِنّ يک مکثي ميشود و بعد به فتحه اشاره ميکنيم و بچهها ميگويند نَ. اين اشاره کردن خيلي مهم است و همان طور که آقاي وکيل فرمودند نوع ... خيلي مهم است. من يک نکتهاي را اشاره کنم در مورد حرفهايي که آقاي وکيل نسبت به لوحه گفتند، بعضي از همکاران ما ميگويند که سالها از روي کتاب درس داديم، حالا چرا از لوحه استفاده کنيم باز هم از روي کتاب درس بدهيم. شايد اين همکاران در زمانهاي قديم که از روي کتاب درس ميدادند به اهدافشان ميرسيدند. همان طور که آقاي وکيل فرمودند لوحه اصلاً جايگزين ندارد يا به عبارت ديگر اگر ما از روي لوحه کار نکنيم، اين روش ما را به اهدافمان نميرساند چون اين با اين اشاراتي که عرض کردم روش متکي به لوحه استحال بايد ديد بحث از آسان به مشکل در روش آموزش روخواني چيست؟ ما ميگوييم با بخش خواندني شروع ميکنيم (حالا توضيح ميدهم که بخشخواني چيست؟) بعد شمرده خواني و بعد روانخواني، بخش خواني يعني دانشآموز بخشهاي کلمه را نگاه ميکند يک مکث کوتاهي بين هر دو بخش دارد، مثلاً اَلـْ – لـَ – ذيـ - نَ، اين يعني بخش خواني، در شمردهخواني بين بخشها فاصله چنداني نيست، اَلَذينَ يک مقدار فاصله بين بخشها کم ميشود، در روانخواني ديگر فاصلهاي بين بخشها وجود ندارد و روان ميخواند (اَََلَّذينَ) که ميبينيم سير آموزش از آسان به مشکل تنظيم شده: اول بخشخواني بعد شمردهخواني بعد روانخواني، البته دانشآموزان به نسبت استعدادي که دارند و به نسبت مقدار تمريني که انجام ميدهند،هر کدام در طي مدت زماني به روانخواني ميرسند و هر وقت يک دانشآموزي به روانخواني رسيد ما نميگوييم که بخشخواني کن. نکتهاي که خيلي مهم است که در ابتداي همهي کتاب ها هم آوردهايم، "مناسبترين وضع خواندن" ميباشد. ببينيد، ما ميگوييم مناسبترين وضع خواندن اين است که دانشآموز به بخشها نگاه کند و بخش را بخواند، يعني لازم نيست بخشهاي يک کلمه يا يک عبارت را جمع کند و يک جا بخواند، چون اين کار براي دانشآموزان متوسط به پايين مشکل است، اضطراب و احساس ناتواني ايجاد ميکند، ولي يک بخش را که از يک حرف يا يک مصوت يا دو مصوت تشکيل شده است را خيلي ساده ميخواند و در اثر تکرار، فواصل بين بخشها کم ميشود و به روانخواني ميرسد. اينها نکات اساسي روش روخواني است که در دورهي ابتدايي اجرا ميشود
23- آيا در کلاس اول ابتدايی قواعد روخواني آمده است؟ کدامند؟
ما در کلاس اول هيچ قاعدهي قرآني و نماد جديدي نداريم.از همان مطالبي که دانشآموزان در فارسي کلاس اول ميخوانند، براي خواندن عبارات قرآني، حتي علامت سکون را کلاسهاي دوم به بعد داريم و چون