75درصد یادگیری از طریق کاربرد حس بینایی
13درصد شنوایی
6درصد لامسه
3درصد حس چشایی می باشد .
هدف: افزایش سرعت و پایداری یادگیری
نياز سنجي:
با توجه به اين كه استفاده از وسائل كمك آموزشي تاثير زيادي در يادگيري دارد سعي بر آن است كه از 20% ، استفاده ازوسائل كمك آموزشي را به 60% برسانيم.
هدف:
استفاده از وسایل كمك آموزشي در كليه دروس و افزايش سرعت و پايداري يادگيري
طرح:
1- در اختيار گذاشتن وسائل كمك آموزشي و استفاده بهينه از آن
2- تهيه و ساخت وسايل كمك آموزشي توسط دانش آموزان و دبيران
پروژه:
1- توجه و علاقه فراگیران را با صحبت کردن جلب نماییم.
2- تجارب عینی و واقعی را در اختیار شاگردان قرار دهیم.
3- زمینه تنوع آموزشی را فراهم نماییم و ازخستگی جسمی و ذهنی بکاهیم.
4-روش مطالعه صحیح را در اختیار دانش آموزان قرار دهیم.
5- دست یابی به نتایج فوری از آموزش راممکن سازیم که اثر یادگیری را دائمی می کند.
6- در جهت آگاهی معلمان از مفهوم و فلسفه تکنولوژی آموزشی و وسائل کمک آموزشی صحبت نماییم .
7- معلمانی که از وسایل کمک اموزشی استفاده می نمایند مورد تقدیر قرار گیرند.
8- به معلمان توصیه کنیم برای استفاده از وسائل کمک آموزشی علاقه و اشتیاق نشان دهند.
زمان اجرا: با توجه به بودجه بندی هر درس.
مسئول پیگیر: دبیران مربوط و مدیر.
امكانات:
تهيه فهرست وسائل آزمايشگاه و در اختيار گذاشتن وسائل، تهیه فهرست نرم افزارهای آموزشی ،تهيه فهرست كتب كتابخانه و وسائل سمعي –بصري، دفتر كار
نحوه اجرا:
در كلاس درس با توجه به موضوع مورد بحث و در آزمايشگاه یا کارگاه IT با توجه به كار عملي و بعضي از دروس بازديدو اردوهاي علمي – تفريحي در خارج از مدرسه و ثبت گزارش فعاليت ها در دفتر كار.
نحوه ارزيابي:
در طول هر ماه با توجه به فهرست منابع و وسايل مورد نياز دروس هر پايه، پيشرفت تحصيلي و علاقه مندي آنها را مورد ارزيابي قرار مي دهيم. http://g-modiran.blogfa.com
0000000000000000000
تغییر در شیوه معلمان با استفاده از تکنولوژی آموزشی
ژرونال 2001 از مارك گيرود و شان گاوانو
آر . دي .پي (1985) نوشته بود ، ما مي توانيم تكنولوژي را به دو صورت ببينيم. بعنوان يك سري ابزارها كه آنچه ما هم اكنون انجام مي دهيم را تقويت كرده و وسعت مي بخشند، يا بعنوان چيزهايي با ظرفيت ايجاد تغيير ريشه اي در آنچه ما اكنون انجام مي دهيم و نحوة انجام آن. به عنوان مثال تكنولوژي زين دوچرخه به دوچرخه سوار امكان مي دهد كه بيشتر و طولاني تر سفر كند، اما تكنولوژي يك ماشين بطور كلي شيوه درك ما از سفر را عوض مي نمايد. شايد بحث ما از نظر كيفيت باشد نه از جهت كميت، در توصيف تكنولوژي آموزشي نيز همين بحث مطرح است، گسترش كارهايي كه هم اكنون در حال انجام آنها هستيم ، تنها تقويت عملكرد جاري ما به عنوان معلم است در حاليكه استفاده كيفي از تكنولوژي تغييرات ريشه اي در كار معلمان و يادگيري دانش آموزان ايجاد مي كند. بسط و تقويت عمومي ، شبيه آنچه كه در زير آمده است را استفاده عالي از تكنولوژي آموزشي توصيف مي كنندwww.zibaweb.com
• استفاده از ديسك ليزري براي ضميمه كردن اطلاعات و تصاوير به متن .
• استفاده از اينترنت در يافتن واقعيات براي جذاب كردن برنامه .
• استفاده از برنامه هاي درجه بندي اينترنتي يا آنلاين.
• استفاده از آموزش كمكي كامپيوتر براي تكميل شيوه هاي آموزش سنتي
تكنولوژي مي تواند به عنوان عاملي مهم و شايد اساسي، شيوه معلم را تغيير دهد. يعني شيوة عملكرد معلمين ، شاگردان و مدرسه را عوض كند. ما نمي گوئيم كه استفاده هاي تقويتي از تكنولوژي ، استفاده هاي خوبي نيستند. ما مي گوئيم كه استفاده هاي تقويتي ، روي تمام ظرفيت و قدرت منابع تكنولوژي سرمايه گذاري نمي كنند. با ملاحظه چگونگي تغيير ريشه اي كه بواسطه تكنولوژي قابل انجام است. ما معلمين فكرمان را به سطوح جديد مي كشانيم و خود را وادار مي كنيم كه تفكرات ،كارهاي روزمره ،اعمال و شيوه هاي تربيتي مان را از نو بشناسيم. اختراع كنيم و بسازيم. به طوريكه به تغيير در فضاي جامعه شناختي و تكنولوژيكي منجر شود كه كودكانمان در آن فضا به يادگيري مشغولند.
بحث ما درباره تكنولوژي بعنوان عاملي براي تغيير در شيوه معلم ، در سه حوزه سازمان يافته است ، تغيير در معرفت شناسي ،تغيير در روانشناسي كه در يادگيري به كار مي رود. و تغيير ارتباطي و اجتماعي ، هر بخش دربارة اين تغييرات بحث مي كند و مثالهايي از تجارب ما و ديگران ارائه مي كند تا اين شيوه هاي جديد تفكر و عمل را ملموس تر و قابل فهم تر نمايد.
تغيير در معرفت شناسي
معرفت شناسي ، شاخه اي از فلسفه است كه با ماهيت دانش سروكار دارد. اين بخش دربارة تغيير در ساختمان موضوع اصلي و انواع دانشي كه از نظر مدرسه با ارزش محسوب مي شود مي پردازد.
اكثر معلمان به كتابهاي درسي اجازه مي دهند كه چهارچوب رشته آنها را بصورت شسته و رفته با كلمات درشت ، تعاريف روشن ، عكسهاي پشت سر هم و مثالهايي روشن از جهان واقعي تعيين كنند. جرالد هالتون از اين مسئله با عنوان « عقيم كردن» برنامه درسي كه فقط « دانش عمومي» مي آموزد. نام برده است.
كلاسهاي غني از تكنولوژي مي تواند معلمان را از قيد كتابهاي درسي آزاد كند. خواستن از معلم و دانش آموز كه جرأت به خرج داده و در اينترنت به تازه ترين محتواي در دسترس دست يابند . با اين روش دانش آموزان نيز مي توانند به اطلاعاتي كه در اختيار حرفه اي ها هست دست يابند فشار زيادي بر معلمين و دانش آموزان وارد خواهد آمد تا بتوانند به اطلاعات معنا بدهند، اطلاعات نامربوط را حذف كنند و بر ايده هاي مهم موضوع اصلي تمركز يابند.
علاوه بر اينها ، اين شيوه مي طلبد كه معلم و دانش آموز هر دو « مصرف كنندگان دانش » شوند. در قسمت بعد به اين انديشه يادگيري يعني « مصرف كنندگان دانش» خواهيم پرداخت.www.zibaweb.com
حجم زيادي از اطلاعات و فرصتها در اينترنت وجود دارد ، اما معلمان بايد بياموزند كه چگونه به آنها دسترسي پيدا كنند ، چگونه از آنها به شيوه اي مؤثر و كارآمد استفاده كنند، و چگونه چهارچوب آن را براي دانش آموزان مشخص نمايند تا آن را بصورتي سودمند و مولد در يادگيري به كار ببندند. معلم بايد از فردي كه در قيد اتكا به كتابهاي درسي است به فردي تبديل شود كه مرزهاي جديد دانش ، منابع و محتوا را كنار مي زند و به درون آنها راه مي يابد.
ما به تازگي با معلمي گفتگو كرديم كه در يك مدرسه داراي مجوز كار مي كرد كه معلمين و دانش آموزان كتاب درسي دريافت نمي كردند و برنامه درسي از منابع آنلاين پيدا شد. او معتقد بود كه هر تلاشي شبيه اين محكوم به شكست است.
بسياري از معلمان هنگامي كه شيوه هاي استفاده از اينترنت را ملاحظه مي كنند به نتيجه گيري مشابهي روي مي آورند. گشتن به دنبال كاربرگ ها و نظير آنها تنها به اينترنت اجازه مي دهد كه برنامه درسي را تقويت كند بنابراين آن را از تصوير « عمومي» فراتر نمي برد. معلمان بايد ملاحظه كنند كه محتواي رشته چيست يا چه بايد باشد. آيا نمي توان بخش زيادي از فصل آب و هوا را با استفاده از اطلاعات مربوط به آب و هواي واقعي كه در سايت C N N .COM موجود است آموزش داد؟ اطلاعات خام آب و هواي در مقايسه با اطلاعات موجود در فصل آب و هواي كتاب درسي دانش بسيار متفاوتي است. معلمان بايد بياموزند كه اول اين بينش را مفيد تشخيص دهند و سپس استفاده از آن و منابع موازي ديگر را ياد بگيرند. آنها بايد فكر خود را از لغات درشت نوشته شده و سؤالات آخر هر فصل بالاتر ببرند تا به فعاليت هاي مناسب و ايده هاي موضوع اصلي ، تكاليف جهان واقعي ، و آزمونهاي عملكرد صحيح دست يابند.
بعنوان مثال مؤلف دوم با استفاده از منابع اصلي كه در سايت به نام « دره تاريك» با آدرس Jefferson . village . virginia , ada/ vshado w يافت توانست تحقيقات دانش آموزان درباره مفاهيم جنسيت ، طبقه اجتماعي و قوميت در جنگ داخلي را هدايت و راهنمايي كند. از آنجا كه اين مقالات از روزنامه تاريخ جنگ داخلي واقعي گرفته مي شوند. اختلاف جزئيات آهنگ و جايگاه سياسي اش متنوع بوده و سبك نوشتاري مقالات آن با آنچه دانش آموزان عادت دارند متفاوت است . به هر حال ، قدرت آموزش اين منابع با گزارشات كتاب درسي از همان دوران يكي نيست. منابع اصلي مفهوم جهان واقعي را كه مي تواند در روشهاي قدرتمند تعليمي مورد استفاده قرار گيرد در اختيار ما قرار مي دهند در هر حال معلمان بايد اين منابع نه تنها از جهت كمي كمتر از متون موجود ببيند، بلكه آنها را از لحاظ كيفي بسيار متفاوت از متون ، موجود درك كنند. منابعي كه مستلزم استفاده از روشهاي متفاوت ، تفسير ، متفاوت و محصول متفاوت است.
تغيير در روان شناسي
همانطور كه در قسمت قبل به آن اشاره شد، اعتقاد داريم كه تكنولوژي تغييرات مهمي را در تفكر ما راجع به يادگيري دانش آموزان ، پيشنهاد مي كند. در محيط هاي خالي از تكنولوژي سنتي ، دانش آموزان اغلب به عنوان گيرندگان دانش (در بدترين شرايط سناريو) يا سازندگان دانش( در بهترين شرايط ) در نظر گرفته مي شدند، ما فكر مي كنيم ، دسترسي نامحدود به اطلاعات كه امروزه توسط تكنولوژي فراهم گرديده ، نيازمند جايگزين اين انديشه پيشروانه است كه دانش آموزان مصرف كنندگان دانش هستند( علاوه بر سازندگان دانش)معلمان بايد براي قضاوت دربارة قابل اعتماد بودن اطلاعات به روشهايي مثل بررسي مجدد آن از منابع ديگر بپردازند و با آزمايشات و معاينات ذهني و پرسيدن پرسشهاي نقادانه در مورد منابع ادعاها به بررسي منطقي بودن محتواي آنها مبادرت ورزند، دانش آموزان بايد بياموزند كه دانش را به دقت مورد موشكافي قرار داده و تا پيدا شدن سطح قابل قبولي از قطعيت به آنها مظنون باشند. اين كار هم براي معلم و هم براي دانش آموز دشوار و وقت گير بوده و مستلزم بدبيني و شكاكيت است. در هر حال در حاليكه اينترنت گسترش مي يابد ، مصرف كننده خوب دانش و اطلاعات شدن مهارتي است كه همه ما بدان نيازمنديم به اعتقاد ما تا زمانيكه اينترنت فاقد استانداردهاي دقيق براي رعايت امانت و صحت است اين مشكل ادامه دارد و بيشتر مي شود.
تكنولوژي از معلمان مي خواهد كه نه تنها يادگيرندگان را بلكه تكاليف يادگيري را نيز به صورتي ديگر ببينند. به جاي آنكه از دانش آموزان بخواهيم تكاليف از پيش تعيين شده ، كاملاً تعريف شده ، آزمايشات آزمايشگاهي قدم به قدم ، و طرحهاي طراحي شده براي هدف مشخص را انجام دهند بايد آغوش خود را به روي فعاليت ها يي با ساختار و تعريف ناقص و پرسشهاي باز پاسخ بگشائيم. معلمان بايد فعاليت هاي يادگيري را و دانش آموزان بايد طرحهاي يادگيري را با استفاده از منابع تكنولوژي و اصول موضوع اصلي طراحي كنند. بعنوان مثال بايد از دانش آموزان خواست كه به جاي انجام كارهاي نوشتاري ماهانه ، به بررسي نمودار جز و مد آنلاين ويدئوهاي واقعي بپردازند تا به اطلاعات و مشاهدات معني داده و آنچه را آموخته اند با رسانه ديگري بيان كنند.
با استفاده از تكنولوژي ، دانش آموزان مي توانند به فعاليت ها و بررسي هايي بپردازند كه در صورت عدم استفاده از تكنولوژي بسيار دشوار، خطرناك يا گران تمام مي شد. دانش آموزان مي توانند بدون ترس از هزينه يا چيزهايي ديگر مواد فرار شيميايي را مخلوط كنند. طلا را و «وب كنند يا اتم ها را بشكافند . با تكنولوژي مي توان مقياس ها را دستكاري مي كرد و آنگاه دانش آموزان مي توانند ساختمان مولكولي اجسام را ببينند، و فرايندهايي را كه رؤيت آنها مستلزم گذشت چندين نسل است سريع كرده و آنهايي را كه در ميليارديم ثانيه اتفاق مي افتد كند نمايند. تكنولوژي فرصت هاي بسيار متفاوتي در اختيار بشر قرار مي دهد هر كدام مي تواند جرقه تحقيقي باشد كه قبلاً براي بشر متصور نبود. معلمان بايد اين فرصت ها را در آغوش بگيرند و تلويحات آنها را براي يادگيري دانش آموزان دريابند. به جاي كلاسي پر از دانش آموزان زنجيره شده در فعاليت هاي معين ، بايد محيط يادگيري غني از تكنولوژي داشته باشيم كه كانال هاي نامحدودي براي تحقيق و بررسي در اختيار شاگردان قرار مي دهد.www.zibaweb.com
تغييرات ارتباطي و اجتماعي
مسائلي نظير اين انديشه كه « تسهيل يادگيري » بايد به جاي « توزيع دانش » قرار گيرد در حوزه سياست اجتماعي و قدرت جاي مي گيرند. بعنوان مثال اگر جاي متن و معلم به عنوان تنها داوران موضوع اصلي دانش عوض شود. انشعاباتي براي روابط قدرت در كلاسها بوجود مي آيد. بسياري از دانش آموزان ممكن است احساس كنند كه براي يادگيري، اكتشاف و نقد دانشي كه بوسيلة رسانه جديد به سوي آنها مي آيد اختيار و آزادي دارند. دانش آموزان از اينكه براي اولين بار مي بينند كه موضوع درسي به جاي معلم در دستان آنها قرار دارد هيجان زده مي شوند. دانش آموزاني كه احساس اختيار و آزادي كنند. انگيزه بيشتري براي يادگيري داشته و بطور كلي در تلاشهاي درسي موفق ترند. يك مثال خوب در اين مورد كار انتشار نوشته هاي فردي در اينترنت است كه به وفور و در حجيم گسترده ديده مي شود. به مجرد اينكه دانش آموزان مي فهمند كه كارشان در معرض ديد ميليونها انسان است احساس غرور و مالكيت كرده و در مورد نظرات و كلماتشان احساس كارشناسي مي كنند. در صورتي كه هدف ، قدرتمند كردن دانش آموز باشد معلمان مي توانند روي اين قدرت سرمايه گذاري كنند.
موضوع ديگري كه به مفهوم ارتباطي و اجتماعي مربوط ست با كار مؤلف دوم توضيح داده شد. او براي توضيح مفاهيم« اجتماع»در كلاس از تكنولوژي سود جست دانش آموزان ابتدايي او دوستان پستي در كشورهاي مختلف دارند،با دانشمندان ناسا دربارة موضوعات مورد علاقه شان گفتگو مي كنند و در گردآوري اطلاعات مربوط به حيوانات وحشي محلي با مركز جهاني اطلاعات كه در دسترس دانشمندان و دانش آموزان سراسر جهان است همكاري مي كنند. باز هم تكنولوژي به تغيير نگاهي جهاني و كسب ديدگاه جهاني در مورد اجتماع و تعاون كمك مي كند معلمان بايد اين تغيير ديدگاه را با آغوش باز بپزيرند و روي آن با تكيه بر اصول تعليم و تربيت سرمايه گذاري كنند.
بالاخره همچنان كه در بالا گفته شد ، تكنولوژي ظرفيت تغيير زمينه هاي يادگيري را بطور ريشه اي دارد. تحقيقات نشان داده كه اكثر كودكان تلويزيون را بعنوان رسانه اي كه تقاضاي توجه شناختي دارد نگاه نمي كنند( سولومون 1997) در نتيجه كودكان هنگام تماشاي تلويزيون آموزشي در مدرسه ،از تمام ظرفيت شناختي شان براي يادگيري استفاده نمي كنند. تمام تكنولوژي هاي آمادگي بالقوه اي براي اين شكست دارند. معلمان بايد ابتدا محتواي يادگيري را جداگانه تعريف كنند و سپس از منابع تكنولوژي به عنوان زمينه هاي جدي براي تحريك يادگيري كمك بگيرند. استفاده از تكنولوژي براي بازيها، مشق و تمرين و تقويت و تشويق وب گردي اين انديشه را كه تكنولوژي و رسانه هاي جا مي اندازد. حتماً مي پرسيد چرا ما اين بحث را به جاي مطرح كردن در قسمت روانشناسي ، در قسمت تغييرات ارتباطي و اجتماعي مطرح كرده ايم؟ زيرا ما معتقديم كه انتشار محتواي يادگيري حوزه اختيار و قدرت معلم است ما مي خواهيم كه دانش آموزان تكنولوژي را به مثابه ستوني برابر با معلم و كتاب درسي اش تلقي كنند.
نتيجه گيري
اگر ما بخواهيم خوانندگان را به اين نتيجه گيري برسانيم كه تكنولوژي كليد تغييرات بنيادي تدريس و يادگيري مدارس را در دست دارد ، هدف خود را گم كرده ايم . تكنولوژي كليد اين تغييرات ريشه اي نيست بلكه كليد در دست معلم است.همچنانكه تكنولوژي به پيشرفت خود ادامه مي دهد. معلمان با فشار روز افزوني براي وارد كردن تكنولوژي در فعاليت هاي آموزشي روبرو مي شوند. با اين وجود تا زمانيكه فشار ادراك شده يك طرفه باشد تكنولوژي نمي تواند نقش معلم را تغيير دهد مگر اينكه معلمان نيز نقش تكنولوژي را تغيير دهند.معلمان عمل گرا هستند آنها در جستجوي ابزاري براي رسيدن به اهدافشان هستند و اغلب راه حلها را در جايي دور از انتظار مي يابند.معلم نوعي كه ما درباره او صحبت مي كنيم بسياري كاردان ، باهوش و خلاق است. بايد به معلمان زمان ، حمايت و فضاي خلاق داده شود تا بتوانند از تكنولوژي به شيوه هاي نوين استفاده نموده و نقش خودشان را در كلاس تغيير دهند
ترجمه توسط : احمد برزی.http://yekbarzi.blogspot.com
00000000000000000
ضرورت تخصص د رتدریس
دكتر علي شريعتمداري عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي و فرهنگستان علوم جمهوري اسلامي
به ياد دارم در سالهاي نخست تحصيلات، هنگامي كه در مدرسه ابتدايي "كماليه" شيراز تحصيل مي كردم معلم حساب و هندسه سخت گيري داشتيم و همشاگردي بازيگوش و درس نخواني به نام "نصرا..." كه هيچ گاه خيال درس خواندن نداشت. همين مسأله باعث شده بود كه همواره نصرا... دست از پا درازتر به پشت نيمكتش برگردد، يعني وقتي مي آمد و مي رفت چيزي در چنته نداشت و جواب نمي داد. با اين حال اين معلم، معلم بدي براي ما نبود. نصرا... همسايه ما بود و از آنجا كه پدرش نزد اعيان شيراز كار مي كرد بعدها راننده شد.
اشاره به مقدمه براي اين است كه بگويم آموزشهاي دبستاني و دبيرستاني مقدمه و شالوده تربيت در جامعه است و بسياري از مشكلات اجتماعي امروز معلول مسايل و مشكلات شخصيتي است؛ اما وقتي معلم، خود با تعليم و تربيت بيگانه است چه انتظاري بايد داشت. بسياري از معلمان ما امروز زير ليسانس در آموزش و پرورش خدمت مي كنند. در یک سال تحصيلي يك ميليون و دويست هزار شاگرد در مقاطع مختلف ابتدايي، راهنمايي و متوسطه مردود شدند. آمار اين تعداد مردودي در نظام تعليم و تربيت مفهومي جز اشتباه عمل كردن ندارد، چنانچه معلمان ما به ساده ترين اصول تعليم و تربيت آشنا بودند، ديگر فرصت و زمان يك ميليون و دويست دانش آموز اين گونه تلف نمي شد.
كاش روزي به يكي - دو مدرسه تهران سري مي زديد، در يكي از كلاسهاي درس مي نشستيد و مي ديديد كه معلم چه مي كند و چه شيوه آموزشي و تربيتي را اعمال مي كند. متأسفانه برخي از معلمان ما حتي تخصص لازم و ابتدايي تدريس را نيز ندارند.
امروزه منتقدان شيوه آموزش زبان فارسي، از ركود در نحوه آموزش و ناآشنايي نسل جديد با اين زبان گله مي كنند. در پاسخ بايد پرسيد، كودكان و نوجوانان در كجا و چگونه بايد با زبان فارسي آشنا شده و با آن خو بگيرند. وقتي معلمان ديپلمه و فوق ديپلمه، خود در دوران ابتدايي و راهنمايي با زبان و ادبيات فارسي و اصول تربيتي آشنايي كافي ندارند، طبيعي است كه كودكان ما نيز از يادگيري زبان فارسي خود عاجز مي مانند و آن وقت است كه دير يا زود، زبان فارسي براي جوانان و عده اي كه دبيرستان را ترك مي كنند به زباني بيگانه تبديل مي شود. معلمان و مربيان تربيتي از فراگيري اصول تعليم و تربيت غفلت مي ورزند و در اين مجال، معلم، مطالبي را كه خود حفظ كرده است در كلاس بيان مي كند و از شاگردانش مي خواهد تا آنها را حفظ كنند. اين مسأله مويد آن است كه شيوه آموزش در مدارس ما غلط است و معلمان مدارس نه تنها در رشته هاي تخصصي تخصص لازم را ندارند، بلكه با شيوه هاي تعليم و تربيت نيز آشنا نيستند.
بنابراين بايد با شيوه هاي متفاوت، تحولي در شيوه آموزش معلمان مدارس به وجود آورد؛ تشكيل دوره هاي آموزش ضمن خدمت و كارگاههاي آموزشي به بهبود اين روند كمك شايان توجهي خواهد كرد، ضمن اينكه دولت نيز بايد بودجه لازم را در اختيار آموزش و پرورش قرار دهد تا اين معلمان بتوانند با طي كردن مدارج به مقاطع بالاتر ارتقا پيدا كنند.
ابداع شيوه نويني توسط نگارنده كه شيوه اي بديع در سطح جهان در زمينه آموزش تلقي مي شود نيز در راستاي تحقق همين مسير است؛ در اين شيوه آموزشي از همان سال اول ابتدايي وقتي مدرس مي خواهد در مورد آب و عناصر تشكيل دهنده آن يعني اكسيژن و هيدروژن صحبت كند از نوآموزان مي خواهد كه خود پيشتر، مبحث مورد نظر را مطالعه كنند. در جلسه مورد نظر به جاي آنكه معلم خود بگويد كه آب از دو عنصر اكسيژن و هيدروژن تشكيل شده است، از نوآموزان مي خواهد كه توضيح دهند آب از چه عناصري تشكيل شده است. سؤالهاي بعدي وي با پرسش از چيستي اين دو عنصر ادامه مي يابد. شاگردان درس خود را قبلاً مطالعه كرده اند و مي دانند كه روز بعد در كلاس درس خود، بايد مطلب مورد نظر را ارايه دهند. همين مسأله چگونگي تحقيق در سالهاي ابتدايي تحصيل را به شاگردان آموزش مي دهد.
چندي پيش در ريودوژانيرو با رئيس فرهنگستان فرانسه گفت و گو مي كردم. به وي گفتم شما در اروپا آكادمي ها و يا فرهنگستانها را قبل از دانشگاهها تشكيل داديد، برخلاف ايران كه در اينجا ابتدا شاهد تشكيل دانشگاهها و سپس فرهنگستانها بوده ايم. وقتي در فرهنگستان علوم مسؤوليت پذيرفتم نخستين نكته اي را كه مطرح كردم ارزيابي سطح علمي رشته هاي علمي و دگرگوني در شيوه آموزش بود. گر چه ممكن است استادان به راحتي زير بار نروند و اين گونه بگويند كه بعد از بيست سال درس خواندن و درس دادن حالا مي خواهيد در مورد آموزش براي ما صحبت كنيد. به وي گفتم براي آنكه به استادان بقبولانيم مطلب به اين سادگي نيست، يكي دو سؤال از آنها مي كنم. اول اينكه يك مبحث علمي چگونه تدوين مي شود؟ باور نمي كنيد، اما رئيس فرهنگستان فرانسه گفت من پاسخ سؤال شما را نمي دانم. به وي گفتم من بر اين اساس شيوه آموزش درست كردم و مي گويم هر آنچه كه يك دانشمند از ابتدا تاكنون انجام داده است همانها را به عنوان پايه آموزش قرار مي دهيم و آن وقت آموزش ما به صورت تحقيق در مي آيد. بنابراين دو مقوله آموزش و پژوهش نيز با يكديگر قابل تلفيق است. وقتي از علم به عنوان يكي از اركان اساسي جامعه و ارزش اسلام براي علم مي گوييم بايد بدانيم شرط نخست توليدات علمي، آموزش صحيح علم و نحوه ارايه آن از سوي معلمان و استاداني است كه اين وظيفه خطير را عهده دارند اما متأسفانه امروز دانش آموزان ما به معناي واقعي چيزي را نمي آموزند بلكه تنها نكاتي را حفظ مي كنند و پس از اندك زماني به راحتي اين محفوظات را فراموش مي كنند، بنابراين بايد ميان ارايه مطلب علمي و تعليم و تربيت نوعي پيوستگي قايل بود.http://www.qudsdaily.com